کد مطلب:225206 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:223
خبر یافتن مردم بغداد از بیعت نمودن مأمون با امام رضا به ولایت عهد
محمد بن جریر طبری و بعضی دیگر از مؤرخین و محدثین رقم نموده اند كه در همان سال دویست و یكم هجری كه مأمون بن هارون الرشید علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام را ولی عهد مسلمین و خلیفه بعد از خودش گردانید و رضا از آل محمد نامید مذكور نموده اند كه: عیسی ابن محمد بن أبی خالد در همان اثنا كه مشغول كار خود و عرض اصحاب خودش بعد از انصراف او از لشكرگاهش به جانب بغداد بود، بناگاه مكتوبی از حسن بن سهل بدو رسید كه او را آگاهی داده بود كه أمیرالمؤمنین مأمون علی بن موسی بن جعفر بن محمد سلام الله علیهم را ولی عهد خودش بعد از خودش گردانیده است.
و سبب این كار این شد كه مأمون با نظر تحقیق و دیده ی تدقیق در جماعت بنی عباس و بنی علی نگران شد و از تمام ایشان هیچ كس را افضل و اورع و اعلم از علی بن موسی سلام الله علیهما ندید و او را رضا از آل محمد نامید و او را بپوشیدن لباس سبز و افكندن جامه سیاه مأمور ساخت، و این داستان در روز سه شنبه دو شب از شهر رمضان سال دویست و یكم هجری گذشته روی نمود.
و اینك حسن بن سهل عیسی بن محمد را از جانب مأمون بن هارون الرشید خلیفه روزگار و فرمانگذار زمان و مختار صغار و كبار ابلاغ و مأمور می كند كه
[ صفحه 116]
مردمی كه با او هستند از اصحاب او و لشكریان او و سرهنگان و سران سیاه و جماعت بنی هاشم را مأمور گرداند كه با آن حضرت بیعت نمایند و به تمامت جامه های خود را از قبا و قلنسوه و اعلام خود را سبز نمایند و همچنین مردم بغداد را به تمامت بر این امر دعوت كند.
چون این خبر به عیسی بن محمد پیوست مردم بغداد را به قبول این امر و اطاعت فرمان و بیعت با برگزیده یزدان بخواند، و شرط نهاد كه رزق و روزی یك ماه ایشان را به تعجیل تحویل دهد و بقیه را به حصول غله موكول گرداند.
گروهی گفتند: بیعت می كنیم و جامه سبز بر تن می آوریم، و بعضی گفتند: بیعت نمی كنیم و جامه سبز نمی پوشیم و كار خلافت را از خاندان عباس بیرون نمی سازیم همانا این كار از دسایس فضل بن سهل است.
پس روزی چند بر این حال بپائیدند و بنی عباس از كار خشمناك شدند و پاره ی نزد پاره دیگر فراهم گشتند و در این امر تكلم نمودند و گفتند: یكی از میان خودمان را خلافت می دهیم و مأمون را خلع می نمائیم، و متكلم در این امر و آمد و شد كن در این مسئله و متقلد برای آن ابراهیم و منصور دو پسر مهدی خلیفه عباسی بودند چنانكه به شرح و تفضیل آن اشارت می رود.
و سبب این كار این شد كه مأمون با نظر تحقیق و دیده ی تدقیق در جماعت بنی عباس و بنی علی نگران شد و از تمام ایشان هیچ كس را افضل و اورع و اعلم از علی بن موسی سلام الله علیهما ندید و او را رضا از آل محمد نامید و او را بپوشیدن لباس سبز و افكندن جامه سیاه مأمور ساخت، و این داستان در روز سه شنبه دو شب از شهر رمضان سال دویست و یكم هجری گذشته روی نمود.
و اینك حسن بن سهل عیسی بن محمد را از جانب مأمون بن هارون الرشید خلیفه روزگار و فرمانگذار زمان و مختار صغار و كبار ابلاغ و مأمور می كند كه
[ صفحه 116]
مردمی كه با او هستند از اصحاب او و لشكریان او و سرهنگان و سران سیاه و جماعت بنی هاشم را مأمور گرداند كه با آن حضرت بیعت نمایند و به تمامت جامه های خود را از قبا و قلنسوه و اعلام خود را سبز نمایند و همچنین مردم بغداد را به تمامت بر این امر دعوت كند.
چون این خبر به عیسی بن محمد پیوست مردم بغداد را به قبول این امر و اطاعت فرمان و بیعت با برگزیده یزدان بخواند، و شرط نهاد كه رزق و روزی یك ماه ایشان را به تعجیل تحویل دهد و بقیه را به حصول غله موكول گرداند.
گروهی گفتند: بیعت می كنیم و جامه سبز بر تن می آوریم، و بعضی گفتند: بیعت نمی كنیم و جامه سبز نمی پوشیم و كار خلافت را از خاندان عباس بیرون نمی سازیم همانا این كار از دسایس فضل بن سهل است.
پس روزی چند بر این حال بپائیدند و بنی عباس از كار خشمناك شدند و پاره ی نزد پاره دیگر فراهم گشتند و در این امر تكلم نمودند و گفتند: یكی از میان خودمان را خلافت می دهیم و مأمون را خلع می نمائیم، و متكلم در این امر و آمد و شد كن در این مسئله و متقلد برای آن ابراهیم و منصور دو پسر مهدی خلیفه عباسی بودند چنانكه به شرح و تفضیل آن اشارت می رود.